خاستگاه و جایگاه شاهنامه پژوهی

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

🔺یادداشت (١۴١)

🟧#ساسانیان
پادشاهی خسرو پرویز
پادشاهی بهرام چوبین

🟪دکتر #بتول_فخراسلام

#بهرام بر تخت می نشیند و به ایرانیان می گوید هرکس که همداستان و موافق این فرمانروایی نیست، سه روز فرصت دارد تا ایران را ترک کند.

هر آن کس که با شاه پیوسته بود
بر آن پادشایی دلش خسته بود،

برفتند از آن بوم تا مرز روم
پراگنده گشتند از آبادبوم

#بندوی دایی #خسرو پرویز هفتاد روز زندانی بود و نگهبانش #بهرام پور سیاوش. درین مدت زمان او به نگهبانش می گوید که از شاه ایران نا امید مشو. تاج و تخت به بهرام نمی ماند. تا دو ماه دیگر خواهی دید که خسرو با سپاه روم به ایران می آید و

بدین تاج و تخت آتش اندر زنند
همه زیورش بر سرش بشکنند

#بهرام، پور #سیاوش از #بندوی می خواهد که سوگند خورد که آن گاه که خسرو باز می گردد، او را به جان زینهار خواهد و آسیبی به وی نرساند. #بندوی به اوستا و زند سوگند یاد می کند. سپس #بهرام سیاوشان به وی می گوید برای چوبینه دامی خواهم ساخت و در بزمگاه با شمشیر او را خواهم کشت.

#بندوی از وی می خواهد تا بند را از پای او بگشاید و می گوید نزد خسرو از #بهرام سیاوشان به نیکی یاد خواهد کرد.
#بهرام چنین می کند و می گوید که شنیده ام بهرام چوبین امروز چوگان بازی می کند و با پنج یار همراه شده ام تا او را درین میانه بکشم.

#بهرام سیاوشان زره زیر قبای می پوشد و پای بر اسب می گذارد؛ در حالی که نمی داند همسرش به دل، دوست بهرام ست و کسی را نزد وی فرستاده و و از نقشه ی شوی خویش او را آگاه کرده است.
#بهرام نیز با شمشیر #بهرام سیاوشان را می کشد. #بندوی پس از آگاهی یافتن از کشته شدن #بهرام سیاوشان جوشن می پوشد و با چند کس، هراسان می گریزد و به منزل می رسند و به گروهش اضافه می شود و راه # اردبیل را در پیش می گیرند.

به # بهرام آگاهی می رسدکه #بندوی گریخته است. #بهرام از کشتن یارش پشیمان می شود و آن را به فال بد می گیرد. از آن سوی #بندوی با اندک سپاهی به راهی می رود که #موشیل ارمنی رفته بود و یکدیگر را می یابند.

#خسرو پرویز به #باهله می رسد و بزرگان به پیشواز می آیند و همان گاه مردی با نامه ی #بهرام چوبین می رسد که گفته با سپاهی دمان در پی تو می آیم. خسرو تا #فرات می تازد و خسته و گرسنه به مردی عرب می رسد که نامش# قیس بن حارث و از #مصر با کاروانی راهی شده و بنگاه و مَقَر ش #فرات ست. #خسرو پرویز از وی خوردنی می خواهد و او نیز به شاه خوردنی می دهد و پس از آن #خسرو می خوابد و خستگی از تن به در می کند. کاروانی دیگر نیز از راه می رسد. بازرگانی ست که او نیز از شاه پذیرایی می کند.

#خسرو پرویز به شهر #کارستان در مرز روم می رسد.

💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس‏

🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous

🆔https://www.instagram.com/bonyadeferdowsitous

🆔https://www.aparat.com/BonyadeFerdowsiMashad

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن