💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

🔶#لهراسپیان

یادداشت (۵٨)

#داراب

♦️#دکتر_بتول_فخراسلام

🔶داراب، #داراب گِرد را بنا می‌کند؛ شهری که پس از بند یا سد گذاشتن بر آب،_ توسط کارآزمودگان روم و هند_ ساخته شد. داراب گرد، آبادیی در نزدیکی آن آب بود.

🔶پس از مدتی عرب ها به ایران می تازند؛ ولی سپاه ایران در رزم پیروز می گردد. سپس داراب به روم می تازد و سپاه روم شکست می خورند. #فیلقوس، فرمانروای روم فرستاده ای همراه با گوهر و گنجینه نزد داراب می فرستد و پیام می دهد که
تو آن کن که از شهریاران، سزا ست
پدر شاه بود و پسر، پادشا ست

🔶داراب با بزرگان مشورت می کند و آنها از دختر فیلقوس می گویند که برازنده ست و شایسته ی پیوند با شاه. داراب برای فیلقوس پیام می فرستد که دخترش، #”ناهید” را به او بدهد و باژ روم؛ تا بی گزند بماند.
فیلقوس شادمان ازین پیام دخترش را همراه با نثار فراوان به داراب می سپارد.

🔶مدتی می گذرد. داراب از بوی دهان ناهید، آزرده بود و پزشکی، گیاهی به نام “اسکندر” به ناهید می دهد که سوزنده بود. بوی ناخوش دهان ناهید از میان می رود؛ ولی مهر شاه به او سرد می گردد.

دل پادشا سرد گشت از عروس
فرستاد بازَش، برِ فیلقوس

غمی دختر و کودکی در نهان
نگفت آن سخن با کس، اندر نهان

چو نُه ماه بگذشت بر خوب چهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر

به بالای اَروَند و بویا بَرَش
سکندر همی خواندی مادرش

🔶#اسکندر رزم و جنگاوری می آموزد و ولی عهد فیلقوس می‌گردد.

🔶از آن سو داراب با زنی دیگر پیوند برقرار می کند و #دارا به دنیا می آید. ده سال پس از به دنیا آمدن دارا، داراب می میرد و دارا را به عنوان جانشین خویش برمی گزیند.

بکوشید و با مهر، داد آورید
به شادی مرا نیز یاد آورید

بگفت این و باد از جگر بر کشید
شد آن برگ گلنار، چون شَنبَلید

💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس‏

🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous