خاستگاه و جایگاه شاهنامه پژوهی

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته
#کیانیان
یادداشت(۳۵)
🔻کی خسرو
کشته شدن افراسیاب

🔶#دکتر_بتول_فخراسلام

پس آگاهی آمد به افراسیاب
که شاه جهانجوی بگذاشت آب

◽️کی خسرو یک سال در کَنگ دژ می ماند تا این که پهلوانان به او یادآور می شوند که هر لحظه ممکن است افراسیاب به ایران بتازد و کاووس هم پیر و ناتوان ست و بهترست بازگردیم.
از آن پس به ایرانیان گفت شاه
که این پند با سودمندی ست جفت
◽️مهتری را برآن جای می گُمارد و بر کشتی سوار می شوند و راه یک ساله به هفت ماه پیموده می شود. به مُکران نزد اَشکَش می رسند و سپس به چین، مهمان رستم می شوند. پس از آن به سیاوَخش گِرد می رسند و گُستَهم ِ نوذر پذیره می شود. به ترکان محبت می ورزد و نشان افراسیاب را می پرسد؛ ولی هیچ کس نمی داند که او کجاست. یک سال در بهشت گَنگ می ماند و
به جیحون گذر کرد بر سوی بلخ
چشیده ز گیتی بسی شور و تلخ
◽️شهرهای گوناگون می رود و بخشش می کندو به بزرگان، خلعت می بخشد.
از آن سو افراسیاب
نه ایمن به جان و نه تن، سودمند
همیشه هراسان ز بیم گزند
به غار بَردَع می رسد و می نالد که از چه اوجی به چه فرودی رسیدم.
مردی دینی از نژاد فریدون ناله ی او را می شنود و در می یابد که شاه توران ست.
کجا نام آن نامور، هوم بود
پرستار دور از بر و بوم بود…

پرستشگَهَش کوه بودی همه
ز شادی شده دور و دور از رمه…

کمندی که بر جای زُنّار داشت
کجا در پناه جهاندار داشت،
◽️ بازوی افراسیاب را در کمند خود می بندد و به او می گوید
ز شاهان گیتی، برادر که کُشت؟
که شد نیز با پاک یزدان، درشت؟…

تو خون سر ِ شهریاران مَریز
نه اندر بُن ِ غار ِ بی بن، گریز

◽️افراسیاب اظهار بیچارگی می کند و تقاضای بخشایش و رحم. هوم کمند کیانی را سست می کند و افراسیاب می گریزد و “به دریای چیچَست شد ناپدید”…
روزی گودرز با گیو به قصد دیدن شاه راهی می شود که هوم را می بیند و هوم مخفیگاه افراسیاب را به او می گوید گودرز نیز به کی خسرو.
کی خسرو گَرسیوَز را با خود به همراه می آورد تا شاه توران به عشق برادر از آب، بیرون آید.
همی دوخت بر کتف او خام ِ گاو
چنین تا نمانَدش به تن، هیچ تاو

بر او پوست بدرید و زینهار خواست
جهان آفرین را همی یار خواست…

ز خشکی چو بانگ ِ برادر شنید
بر او بَتّر آمد ز مرگ، آن چه دید…

◽️از آب برون می آید و با کمند، او را می گیرند. افراسیاب به کی خسرو می گوید چرا می خواهی نیا یا پدربزرگ خود را بکُشی؟! کی خسرو از خون ریختن اغریرَث، نوذر، سیاوش و… می گوید و ستمی که به فریگیس و خود کی خسرو نمودو
به شمشیر هندی بزَد گردنش
به خاک اندرافگند نازک تَنَش

و گرسیوَز را نیز دو نیم می کند.

ز کردار ِ بد، بر تنش بد رسید
مجوی ای پسر، بند ِ بد را کلید

◽️پس از مدتی، کاووس نیز می میرد و کی خسرو چهل روز در سوگ می نشیند و سپس بر تخت.
هوم، گرامی ترین گیاه در فرهنگ باستانی ست و نام ایزد نیز. در اوستا هوم، بخشنده ی فرزند نیک، آورنده ی توانمندی و آرامش و شادی و تندرستی خوانده شده است. افشره ی گیاه هوم را گاه خالص و گاه با شیر می نوشیدند. این گیاه در بلندی ها و کوه ها می روید. گل های زرد رنگ دارد و میوه ای سرخ.

💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس‏

🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن