پاسخ استادان بنیادفردوسی شاخه ی توس به پرسش های سومین کنفرانس بین المللی شرق شناسی فردوسی و فرهنگ و ادب پارسی
1-فردوسی که فارسی زبان است مانند میلیون ها فارسی زبان دیگر که در طول تاریخ آمده اند و رفته اند، چه شد که از این میان فردوسی، فردوسی شد و شاهنامه کتاب ملی فارسی زبانان؟
2- فردوسی یک حماسه سراست و شاهنامه او آکنده از حوادث و حماسه است، چرا باید یک کتاب حماسی برای ایرانی ها تا این حد اهمیت پیدا کند و عمری بدین درازی یابد؟
پاسخ استادان بنیادفردوسی شاخه ی توس به پرسش های سومین کنفرانس بین المللی شرق شناسی فردوسی و فرهنگ و ادب پارسی
گرانمایه استاد محمدرضا فرزین،استاد بنیاد فردوسی شاخه ی توس
ماندگاری یک اثر هنری وابسته به استواری و پایداری چهار ستون است که دوتای آن ، هنر را میزیبد و دوتای دیگر آنرا میپاید .
۱- اگر پدیدهای را اثر هنری مینامیم از آن روی است که در بردارندهی مفهومی بلند و متعالی است. به زبان دیگر هنرمند سخنی دارد ، دغدغهای که میخواهد آنرا به شنونده و مخاطب خود برساند و این نخستین ویژگیی هنر است.
۲- دویمین ویژگیی هنر، رخت و لباسی است که هنرمند بدان، اثر خود را میپوشد. یعنی شکل و ریختی که آن اثر، آراسته و ارزندهی مخاطب و شنونده میگردد. این دو پایه اثر را هنری میسازد وگرنه نمیتوان بر هر پدیده و اثر نام هنر نهاد.
اما پایداری هنر و ماندگاری آنرا دو پایهی دیگر، میباید و میشاید .
۳- سیومین پایه آنکه مخاطب ِ هنرمند دربرگیرنده و فراگیر باشد. به زبانی دیگر اثر هنری اگر برای جمعی ویژه ، گروهی اندک و کوچک شکل گیرد بیگمان به همان اندازه، بازتاب آن کم دامنه و محدود خواهد بود.
آنان که مخاطبان را در نُخبگان میجویند جایگاه مردمی را وانهاده از یاد میروند و فراموش میشوند.
۴- پایهی چهارم اینکه اثر هنری شایسته است تا با خوی و خیم و اخلاقِ مخاطب و شنونده سازگار باشد. هنرِ تُهی از موازین اخلاقی جای و جایگاهی نمییابد و مطرود و منفور میشود.
چهار رکن و پایهی که از آن سخن رفت آشکارا در اثر جاودانهی فردوسی بزرگ هویداست. از همین روی شاهنامهی او جاودانه است و همواره بر تارک ادب ایران و جهان خواهد درخشید. با نگاهی ساده و گذرا میتوان آن چهار پایه را در شاهنامه فردوسی جستجو کرد و بررسید و بدان باریک شد.
۱_ نخستین پایه، مفهوم و موضوع هنر است که آنرا باید آرمان هنرمند شمرد. آرمان فردوسی مفهومی بلند و انسانی است. او برآنست که مردمان را از خاک بَرکشد و بر افلاک نشاند . فردوسی از فرش سخن میگوید لیک برآنست که بر عرش بَرَد . همهی داستانهای شاهنامه از آغاز تا انجام در خدمت این آرمان است .
۲- دومین پایه، زیبایی و آراستگیی اثر هنریست. یعنی لباسی که هنرمند اثرش را بدان میآراید . فردوسی بزرگ، اندیشه و سخن خود را در لباسی فاخر، زیبنده و آراسته، با شکوهِ تمام به شنونده پیشکش میکند. این سخنی است که از آغاز سروده شدن شاهنامه تاکنون همهی بزرگان پهنهی ادب و فرهنگ برآن پایمیفشرند و مُهر تایید میزنند .
۳- سیومین پایه، ارتباط اثر هنری با مخاطب است. به زبانی دیگر فراگیریی هنر است. روی سخن فردوسی با مردم است، از هر تیره و تبار و قوم و قبیله با هر بینش و دانش. از همین روی شاهنامه گرفتار کوچههای پیچ در پیچ فلسفه و کلام نمیگردد. سخن فردوسی چون آب، روان و مانند نسیم، روانبخش و جان افزاست. او از مردمی سخن میگوید، لیک برای مردم .از انسانیت گفتگو میکند، اما برای انسان. مردم کوچه و خیابان سخن او را درمییابند و پژوهندگان، در گِرههای شاهنامه در میمانند. هزارهای است که مرشدان و نقالان در کوچه و برزن، در زورخانه و ورزشگاه شاهنامه را از بن جان میخوانند و ناقدان در راز و رمز اسطوره و حماسهی شاهنامه گرفتار میشوند.
۴- چهارمین پایه ، خوی و خیم هر اثر هنریست. فردوسی بزرگ پایبند بی چون و چرای اخلاق است. او هرگز خامه را به سخنان زشت و نازیبا نمیآلاید. شاهنامه فردوسی دور از سخنان کژ و پلید است. در این اثر بیمانند، هیچ واژهی زشت و سخن سخیف یافت نمیشود. همه پژوهشگران آگاهند که یکی از ویژگیهای داستانپردازی تعلیق است . فردوسی درست همانجا که بایستهی داستانگویی و پدید آوردن کشش در داستان است، برای پرهیز از نارواگویی سخن را وامینهد و رها میسازد.
فرجام سخن اینکه شاهنامه از جان میسراید و از جانان سخن میگوید. از مهر دم میزند و از مهربانی میخواند. اگر از رزم میگوید برای برپایی بزم است. اگر از جنگ سخن میراند برای دوری از ننگ است. از ناکامی برای کامیابی گفتگو میکند. از دروغ برای راست ِ پُر فروغ مینالد.شاهنامه جاویدانست زیرا از جاودانی میگوید و جاودانان را میستاید.