خاستگاه و جایگاه شاهنامه پژوهی

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

🔸#کیانیان

✔️یادداشت(۱۷)
#کاووس
♦️سیاوش و پیمان و آشتی جویی

🔶#دکتر_بتول_فخراسلام

🔷خبر می رسد که افراسیاب پسر پَشَنگ، شاه توران به ایران قصد حمله دارد و سیاوش پیشگام می گردد تا پهلوان سپاهی باشد که به جنگ با افراسیاب می رود
به دل گفت “من سازم این رزمگاه
به چربی بگویم، بخواهم ز شاه

مگر که م رهایی دهد دادگر
ز سودابه و گفتگوی پدر

و دیگر کزین کار، نام آورم
چنین لشکری را به دام آورم

🔷کاووس رستم را به همراهی با سیاوش فرا می خواند و راهی می گردند. درین میانه افراسیاب، خوابی می بیند و خوابگزار این گونه تعبیر می کند که جنگ، سرانجام خوبی برای تورانیان نخواهد داشت. افراسیاب تصمیم می گیرد که صلح کند و گَرسیوَز، برادرش را به عنوان پیغام رسان نزد سیاوش می فرستد. گرسیوز همراه با خواسته _ثروت و دارایی_ تا لب رود جیحون می رود و هدیه ها را به سیاوش می رساند و پیام را.رستم و سیاوش یک هفته، برای تصمیم گیری زمان می خواهند و سیاوش به رستم می گوید این آشتی جُستن برای چیست و
ز پیوسته ی خون، به نزدیک اوی
نگر تا کدامند، سَد جنگجوی،

گروگان فرستد به نزدیک ما
کند روشن این رای تاریک ما
تا مباد که صلح را بشکند و جنگ آغاز کند.

🔷افراسیاب چنین می کند و رستم با نامه ی سیاوش به نزد کاووس می رود تا خبر را برساند. کاووس با رستم، پرخاش می کند و می گوید سیاوش باید هدیه ها را بسوزاند و سَد گروگان را نزد من بفرستد تا سر از تن شان جدا کنم و تو هم باید جنگ را از سر بگیری.
رستم پاسخ می دهد که تو خود گفتی آتش جنگ را نیفروزیم و او خود از در آشتی در آمد و
کسی که آشتی جوید و سور و بَزم
نه نیکو بُوَد پیش رفتن به رزم

و دیگر که پیمان شکن پیشگاه
نباشد پسندیده ی نیک خواه….

نهانی چرا گفت باید سخُن
سیاوش ز پیمان نگردد ز بُن

🔷کاووس به رستم می گوید تو او را بدین کار واداشتی و در پی تن آسانی بودی و توس را باید به جنگ بفرستم و….
رستم خشمگین در گاه را ترک می کند.
کاووس نامه ای به سیاوش می نویسد و دستور به جنگ و کشتن می دهد
و گر مهر داری بر آن اهرمن
نخواهی که خواند ت پیمان شکن

سپه، توس را ده، تو خود بازگرد
نه ای مرد پرخاش و روز نبرد

🔷سیاوش پیمان شکنی نمی کند. به بهرام، پسر گودرز می گوید به درگاه افراسیاب رود و
گروگان و این خواسته هرچه هست
ز گنج و ز تاج و ز تخت نشست،

چنین هم همه باز بَر پیش اوی
بگویش که ما را چه آمد به روی

سپردم تو را پاک با پیل و کوس
بمان تا بیاید، سپهدار توس
🔷و تصمیم می گیرد که به ایران باز نگردد؛ به افراسیاب، پیام می دهد که

یکی راه بگشای تا بگذرم
به جایی که کرد، ایزد، آبشخور م

یکی کشوری جویم اندر جهان
که نامم ز کاووس گردد نهان
🔷درین میان، پیران پسر ویسه، پسر عمو و وزیر خردمند افراسیاب از او می خواهد که سیاوش را به توران دعوت کند
یکی جای سازد بدین کشورش
بدارد سزاوار، اندر خورَش

به آیین دهد دختری را بدوی
بداردش با ناز و با آب روی…

بر آساید از کین، دو کشور، مگر
به این آورید ایدَرَش، دادگر
و افراسیاب، سرانجام می پذیرد.

🔷جالب این جاست که پس از رفتن سیاوش، توس که بنا بود با سپاه با افراسیاب بجنگد، نمی جنگد و جنگی صورت نمی گیرد. چرا؟!
آیا هدف کاووس، رهایی از سیاوش بود؟!

🔷در باورهای کهن باستانی و آیین مهر، نگاهداشت پیمان، بسیار مهم بوده است. واژه ی میترا به همین مفهوم ست و نشان پیمان، “حلقه” است که برخاسته از آیین مهر ست.
رستم، پرورش دهنده ی سیاوش ست و می داند که هرگز پیمان نخواهد شکست. آیا اگر رستم، سیاوش را تنها نمی گذاشت و پس از ترک دربار کاووس، نزد او می رفت، مسیر رخداد ها سمت و سویی دیگر نمی یافت؟

💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس‏

🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن