🔸#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته
🔸#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته
♦️پیشدادیان
داستان جمشید
✔️یادداشت (۲)
🔸#دکتر_بتول_فخراسلام
✍️پس از آن که سیامک، فرزند کیومرث در ستیز با دیو کشته می شود، پسرش هوشنگ به کین خواهی پدر برمی خیزد و شهریار ایران می گردد و در پرتاب سنگی به سمت یک مار، سنگ به سنگی دیگر برخورد می کند و
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ، گشت از فروغ، آذرنگ
و آتش، کشف می شود. سپس تهمورث فرزند هوشنگ بر تخت می نشیندوهنرها از خود می نمایاند و از دیوها یا بومیان، نوشتن را می آموزد وپادشاهی به جمشید می رسد.
جمشید با شعار
بدان را ز بد، دست، کوته کنم
روان را سوی روشنی، ره کنم
بر تخت می نشیند و
پزشکی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
همان رازها کرد نیز آشکار
جهان را نیامد چون او، خواستار
دوره ی جمشید همه در رفاه و شادمانی بودند. او جشن نوروز را بنیان می گذارد، ولی پس از مدتی، “به گیتی جز از خویشتن را ندید” و “ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس” و با این نگرش، فره ایزدی _که موهبتی ست از سوی یزدان به کسی که به وظایف یا خویشکاری هایش عمل می کند_از وی گسسته می شود
چه گفت آن سخنگوی با فر و هوش
چوخسرو شوی، بندگی را بکوش
مردم “صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش” را فراموش می کنند و از هرسو به اعتراض و جنگ و جوش بر می خیزند و آن چنان خشمگین هستند که چشم عقل و خرد شان را می بندند و به ضحاک، روی می آورند.
جمشید می گریزد ولی در نهایت، ضحاک اورا می یابد و با اره دو نیم می کند.
این چکیده ی داستان شاهنامه ست. گویی خوشی زیر دل مردم می زند. در دوره ی جمشید نه بیماری بوده، نه پیری، نه گرسنگی و نه تشنگی. همه شادمانند. هنگامی که جمشید، کبر می ورزد، هیچ کسی در صدد راهنمایی او بر نمی خیزد و هیچ کس فرصتی دوباره به او نمی دهد و همه سرکشی و ناسپاسی می کنند و تاوان ناسپاسی خویش را هم با فرمانروایی ضحاک می پردازند.
در متون دیگر گفته شده دو گناه جمشید گوشت خواری و خود خدا انگاری بوده ست. واژه ی جمشید را به معنای همزاد خورشید دانسته اند جمشید پایه گذار تمدن بشری خوانده شده است.
در یادداشت بعدی داستان ضحاک همراه با رمزکاویهایش، آورده خواهد شد.
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/
🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous