یادداشت روز

مهـــــرگان

«مهرگان خجسته باد»

فریدون چو شد بر جهان کامگار
 ندانست جــــز خویشتن شهریار
به رسم کَیـــان گاه و تخت مهی
بیــــاراست با تاجِ شـاهنشهی
به روز خجستــــــــه سرِ مهرماه
به سر بر نهاد آن کَیــــــانی کلاه
زمــــــانه بی‌اندوه گشت از بدی
گرفتنـــــــــــد هر کس رهِ بخردی
دل از داوری‌هـــــــــا بپرداختند
بدآیین  یَکی جشنِ نو ســـاختند
نشستند فرزانگــــن شادکام
گرفتنــــــد هر یک ز یاقوت جام
مَیِ روشن و چهره‌ی شــــــاه نو
جهــــــــان نو ز داد و سرِ ماهِ نو
بفرمود تا آتش افـــــــــــروختند
 همه عنبر و زعفَران ســــــوختند
پرستیـــدنِ مهرگان دینِ اوست
تن آسانی و خوردن آیینِ اوست
اگر یادگارست ازو مــــــاه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمـای چهر

با سپاس از استاد فرزین

photo_2018-10-04_17-32-22
بنیاد فردوسی شاخه ي توس
كانون شاهنامه فردوسي توس

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن