جنگنامهی رستم و زنون در یک نگاه
جنگنامهی رستم و زنون در یک نگاه
با شکست ساسانیان از اعراب دورهای تازه برای ترویج فرهنگ و ادب حماسی در سراسر ایران آغاز میشود؛
در غرب ایران مجموعۀ حماسی پیشدادیان و کیانیان همراه با داستانهای مستقل دیگری چون رزمنامۀ کنیزک، رستم و زنون، رستم و زردهنگ و… مجموعهای با عنوان شاهنامۀ گورانی را به وجود میآورد که جنگنامۀ رستم و زنون از داستانهای شاخص این مجموعه است. داستان رستم و زنون که ظاهراً نمونهای در ادبیات ایرانی ندارد، از مهمترین حماسههای ایرانی به زبان گورانی در ایران باختری است. با توجه به کاربرد نامهای یونانی بهویژه دربارۀ شخصیتهای اصلی چون زنون و غورث میتوان گفت که این حماسه بازتابی از نبردهای ایرانیان و یونانیان در زمان داریوش سوم و اسکندر مقدونی است که در دوران اشکانی با جایگزینی رستم به جای سردار هخامنشی در ساختار رستم و زنون در غرب کشور گسترش یافته است. این داستان از ساختاری پیچیده و دقیق برخوردار است که در نگاه نخست میتوان آن را به دو داستان مستقل «رستم و زنون» و «رستم و عظیم شاه» و در ساختار کلی به ۵ بخش زیر تقسیم کرد:
۱. داستان آغازین
۲. داستان اصلی یکم (رستم و زنون)
۳. داستانوارۀ میانپیوند
۴. داستان اصلی دوم (عظیم شاه)
۵. پایانۀ داستان
این بخشها با مهارتی خاص در هم تنیده شده است، به گونهای که داستان در یک روایت چرخهای با پادشاهی طوس آغاز و با پادشاهی دوبارۀ وی پایان مییابد و یک داستانوارۀ میانپیوند دو داستان اصلی را به یکدیگر پیوند میدهد. داستان آغازین در واقع مقدمهای برای ورود رستم و شکلگیری مهمترین بخش داستان یعنی ماجرای رستم و زنون است و دیگر رویدادها پیوستی بر این داستان اصلی است. کلیت داستان از دو ساختار تقارنی بیرونی و درونی برخوردار است که بین فرم و محتوا هماهنگی خاصی ایجاد کرده است. ساختار کلی و چرخهوار این داستان یادآور داستان کاموس کشانی و نیز ترکیبی از داستان عَرَض کردن کیخسرو و داستان فرود در شاهنامه است. اگر چه این داستانها تکههایی به هم پیوسته از نبردهای ایران و توران برای کینخواهی سیاوش و فاقد بافتی یکپارچه هستند، اما به نظر میرسد تقلیدهای ناموفقی از الگوی ساختار داستان رستم و زنون باشند.
در متن داستان خردهساختارهای ویژهای دیده میشود که ساختار تقارنی نبردهای پهلوانمحور، ساختار متقارن ترجیعبندی دوگانه، ساختار تناوبی نبردهای پهلوانان، ساختار تناوبی مارپیچی نبردهای پهلوانان، ساختار دایرهای شاهمحور و ساختار تقارنی نبردهای پهلوانمحور از جملۀ این ساختارها است. کاربرد چنین ساختار تناوبی در ادب حماسی بینظیر است و کهنترین و نادرترین نمونه از آن در ساختار ترکیببندی قرینهای گاهانی دیده میشود. در ساختار محتوایی نیز حضور شخصیت سوم داستانی در کنار دو پهلوان ایرانی و انیرانی قابل توجه و یادآور شخصیت سوم انکیدو در کنار گیلگمش و هومبابا است. در کل داستان رستم و زنون با پیشینۀ کهنی که احتمالاً به پایان دوران هخامنشی میرسد و با تأثیراتی که در ساختار داستانی خود از گیلگمش و گاهان پذیرفته و تأثیرات آیینی و کرداری که از تمدن ایلام و یونان در آن دیده میشود، از شاهکارهای ناب و باارزش ادب حماسی ایران در کنار داستانهای شاهنامۀ فردوسی است، با این تفاوت که رستم و زنون عناصر اساطیری، آیینی، ساختاری و محتوایی کهنتر و اصیلتری را در خود حفظ کرده است.
🔶جنگنامهی رستم و زنون، به کوشش آرش اکبری مفاخر، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۶۲-۶۳.
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/
🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous
🆔https://www.instagram.com/bonyadeferdowsitous
🆔https://www.aparat.com/BonyadeFerdowsiMashad




