خاستگاه و جایگاه شاهنامه پژوهی

💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته

💠 #پیشدادیان

♦️#فریدون

✔️یادداشت (۴)

🟪#دکتر_بتول_فخراسلام

🔶فرانک مادر فریدون فرزند را پس از به دنیا آمدنش به نگهبان بیشه یا مرغزاری می سپارد تا از گماشتگان ضحاک که در پی او هستند، در امان بماند و این در حالی ست که آنها آبتین، همسرش را کشته اند. فریدون سه سال آن جا پرورش می یابد و دایه اش گاو برمایه ست. پس از آگاهی یافتن ضحاک به جایگاه فریدون، فرانک سراسیمه فرزند را به مرد دینی در کوه البرز می سپارد. گماشتگان ضحاک، گاو را می کشند و فریدون را نمی یابند. در شانزده سالگی از مادر پرس و جو می کند و حقیقت را در می یابد، ولی به سفارش مادر، شکیبایی می ورزد تا زمان ستیز و کین خواهی فرا رسد. قیام کاوه فرصت را به فریدون می دهد و با هم همراه می شوند. در گذر از اروند رود، رودبان کشتی به او نمی دهد وفریدون با اسب به آب می زند و از رود می گذرد و به گونه ای حقانیتش آشکار می گردد. سپس وارد کاخ ضحاک می شود و ارنواز و شهرناز را از شبستان بیرون می آورد و آنها می گویند که ضحاک به هند رفته است و….
🔶ضحاک باز می گردد و فریدون اورا در بند می کشد و به فرمان سروش، ضحاک را نمی کشد. چرا که بدی، نابود شدنی نیست، بلکه مهار شدنی ست.
فریدون بر تخت می نشیند و کارها را به کاردان می سپارد و می گوید:

چو این، کار آن جوید، آن، کار این
سراسر پر آشوب گردد، زمین

🔶جشن مهرگان را بنیان می گذارد و پس از آزمودن سه پسر، قلمرو خود را میان آنها تقسیم می کند. روم و خاور را به سلم،. ترک و چین را به تور و ایران را به ایرج می سپارد. ایرج فرزند او از ارنواز بود. سال ها می گذرد و فریدون پیر می شود و دو پسرش، سلم و تور نامه ای دور از شرم و سراسر خشم به پدر می نویسند و از سپردن ایران به ایرج گلایه می کنند و اعلام جنگ. فریدون ایرج را به آماده شدن برای جنگ فرا می خواند، ولی ایرج آشتی جویانه، خواهان گفتگو با برادران ست. ایرج بی سپاه نزد دو برادر می رود و سپاهیان سلم و تور، شیفته ی ایرج می شوند و همه او را شایسته ی شاهی می خوانند. ولی ایرج به برادران می گوید که ایران را به آنها می سپارد. سلم و تور هراسان از محبوبیت ایرج، اورا می کشند.
سلم به تور می گوید
سپاه دو کشور چو کردم نگاه
ازین پس، جز او را نخوانند شاه

اگر بیخ او نگسلانی ز جای
ز تخت بلندت کشد، زیر پای

🔶ایرج در گفتگو با برادران می گوید:

جز از کهتری نیست آیین من
مباد از و گردنکشی دین من

مکش مورکی را که روزی کش است
که او نیز جان دارد و جان، خوش ست

جهان خواستی، یافتی، خون مریز
مکن با جهاندار یزدان،. ستیز

🔶دو برادر، سر بریده ی ایرج را برای پدر می فرستند و…. از ماه آفرید، همسر ایرج دختری به دنیا می آید و سال ها بعد ازین دختر،. منوچهر، زاده می شود. نوه ی ایرج که کین پدربزرگ را از آنها می گیرد.
فریدون در حالی می میرد که جنازه ی هر سه پسرش را می بیند. ولی شادمان ست که کین ایرج گرفته شد.
فردوسی بزرگ درباره ی فریدون می فرماید:
فریدون فرخ، فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر، سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکوی
تو داد و دهش کن، فریدون، توی

🔶سعدی بزرگ نیز بیتی که از زبان ایرج به برادران گفته شد، به شیوه ای دیگر، آورده ست
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه کش ست
که جان دارد و جان شیرین، خوش ست

🔶فریدون به معنای”سه چنین” هست و او را نماد دوره ی سه بخش شدن آریایی ها دانسته اند. در کتاب ” بندهش” در نسل نامه ی فریدون، نام “گاو” آمده است و این نشان دهنده ی آن ست که خاندان فریدون، دامدار بوده اند.
گاو، جانوری سپند یا مقدس بود و اهورایی و چرم آهنگری کاوه که بعدها درفش کاویانی می گردد، گرز فریدون که شکل سر گاو ست، دایه ی فریدون که گاو برمایه ست، نمادهای پاکی و اهورایی ست دربرابر مار، که اهریمنی ست.

💠#بنیاد_فردوسی_مشهد
💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس‏

🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/

🆔https://t.me/bonyadeferdowsitous

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن